سوتی های خنده دار2
سوی دیار عاشقان♥
25 / 2 / 1392برچسب:, :: 20:41 :: نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss

روز اول تعطیلات عید رفتیم خونه ی عموم. زن عموم تعارف کرد و دستاش رو باز کرد که یعنی بفرمایید تو خونه. منم یادم رفته بودکه با زن عموم نامحرمم؛ فکر کردم دستش رو باز کرده بغلم کنه. خودم رو انداختم بغلش و ماچ ماچ. اومدم این ور دیدم عموم چپ چپ نگاه می کنه بازم نفهمیدم تا چشمم به داداشم افتاد که از خنده دلش رو گرفته بود و تقریبا روی زمین بودآقا از خجالت سریع طبیعیش کردم و رفتم دستشویی… .
میلاد از مشهد

یه بار عمم اومده بود خونمون حرف شد از منو درس و مدرسه و این حرفا یهو مامانم برگشت گفت این دختره که اصلآ درس نمیخونه امسال هر چقد بهش میگم درستو بخون بذار به یه جایی برسی هی هر روز با دوستات نرو بیرون وگرنه اخرش میشی یکی مثل عمه هات گوش نمیکنه عمم هم که همینجوری داشت حرفاشو تایی میکرد به اون قسمتش که رسید یهو همینجوری موند مامانمم فوری تو ادامه ی حرفش گفت که اینقد ساده ان دوستاشون اونارو از درس و مدرسه گرفتن بعد عمم دوباره شروع کرد تایید کردن ولی خدایی خیلی تابلو بود فکر کنم نخواست به روی مامانم بزنه خودشو به اون راه زد
Fateme74

داخل مراسم فاتحه خوانی بودیم ، بعد از مراسم رفتم به صاحب عزا گفتم خداوند رحمتت کنه.گفت من نمردم اون داداشمه که مرده
میلاد از تهران

من یکی از عمه هام سمنان زندگی میکنه پارسال قرار بود بریم خونش اونم به صورت دسته جمعی یعنی عمه های دیگمم بودن بعد چون صبح زود راه افتاده بودیم قرار شد تو راه صبحونه بخوریم . خلاصه بساط صبحونه رو حاظر کردیم و همه نشستیم رو حصیره بعد داشتیم صبحونه میخوردیم یهو دیدم این عمه ی بابام گفت وا این دیگه چیه بعد به کره اشاره کرد بعد پسر عمم گفت وا عمه خب کرست دیگه بعد گفت وا این چه مدلشه چرااین رنگیه من که تاحالا تو عمرم کره ی این رنگی ندیدم،بعد من یهو فهمیدم مشکل از کجاست یهو گفتم وا خب عمه جون شما اول عینک آفتابیتو بردار بعد رنگ کره درست میشه،یعو جمع پوکید ازخنده (اونجا که ما نشسته بودیم آفتاب شدید بود همه عینک زده بودیم بعد این عمه ی بنده خدا رنگ کره رو تشخیص نداد)
اینم خاطره ای بود از عمه ی بابام الان که این سوتیو نوشتم تازه۱۶روز از فوتش گذشته آدم فوق العاده مهربون و دوست داشتنی ای بود یه خانم فوق العاده باکلاس و خوش اخلاق که هیچ فرزندی نداشت ولی از بس مهربون بود هیچ کس تو مراسمش براش کم نذاشت.امید وارم توی اون دنیا همیشه شاد باشه.
فائزه از تهران

مامانم معاون مدرسه اس یه روز تعریف میکرد میگفت یه دانش آموز بود که اصلآ درس نمیخوند کلآ همه ی معلما از دستش شاکی بودن یه روز زنگ زدم به مامانش گفتم بیاد مدرسه وقتی اومد من شروع کردم به زنه گفتم دخترتون اصلآ درس نمیخونه و این حرفا اونم برگشت گفت به خدا منم خیلی نصیحتش میکنم که درس بخون اقلآ یه گوهی یه معلمی چیزی بشو بیچاره مامانم میگفت رنگ هممون تو دفتر پرید
“Fateme74″

تو ایام عید از خانومم:
ماشینه آجیل کشید!
کفشایه بچه رو تنش بده!
محمد از طهران

یکی از دوستانم سال پیش با پدر بزرکش رفته بودن مسافرت توی یک پارک چادور زدن خوابیدن شب پدر بزرگش میره دستشوی برگشتن میره توی چادر یک خانم واقا می خوبه اشتباهی خوابش میبره صبح روز بعد کتک مفصلی می خوره تازه کلانتری ودردسر دیگه برمیگرده پدر بزرگ گفته تا روزی که زندم مسافرت نمیرم
مهری از طهران

یه روز ما از کنار مطب دکتری میگذشتیم ما به شوخی گفتیم این دکتر فوت کرده دوستم سریع گفت این چرا؟ این که خودش دکتر بود!!!
زین العابدین از محمودآباد

چند روز پیشا یه خواستگار واسم اومد جاتون خالی.
مامانه پسره خیلی سوتی میداد.اما من چون زیره ذره بین بودم به سختی خودمو کنترل میکردم که نخندم.
اما یه جا دیگه کار خراب شد.مامانه اومد از یکی یه ماجرایی تعریف کنه گفت فلانی محبت کاره !!!!!!!(منظورش منبت کار بود.اونجا بود که به شدت زدم زیره خنده.چشتون روز بد نبینه رفتن پشت سرشونم دیگه نگا نکردن
رهاجون

یه بار تو درمونگاه یه خانم باردار اومد و گفت فلان دکتر رفتم یه آزمایش خ گرون واسم نوشته به زور پولشو جور کردم رفتم آزمایش. من و دوستامم جواب آزمایششو نگاه کردیم سالم بود. بعد منم با کمال تاثر و تاسف گفتم ببین بنده خدا این همه پول داد آخرشم بچش سالم بود.!!!!
ستاره از سمنان

رفتم تو سوپر میخواستم یه شارژ برای گوشیم بگیرم رفتم گفتم آقا لطفاً یه باطری دوهزاری همراه اول بدید!
وانیا از تبریز

یکی از اقوام فوت کرده بود و ما هم با این سرویس های ایاب و ذهاب که خود صاحب مجلس تهیه کرده بود داشتیم میرفتیم قبرستون.طبق رسوم تو اتوبوس صلوات میفرستادن و فاتحه میخوندن.
مادربزرگ ما هم رفت یه چیزی بگه ، گفت برای سلامتی آقای راننده فاتحه مع الصلوات.
راننده که هیچی نمی تونست بگه گفت خیلی ممنون که ما رو کشتین.
حالا همون که موقع سرویس منفجر شده بود که هیچ، هر وقت یه بنده خدایی فوت میکنه ما کلی میخندیم.
سمیرا از سمنان

یه بار مهمون داشتیم داشتن میرفتن منم گفتم سلام خوبیید بفرمایید تو. منومیگی سریع خدافظی کردم رفتم تو اتاقم.
سایدا

یکی از فامیلا اومدن خونمون.بعد وقتی خواست بره گفت زحمت دادیم منم گفتم بله.داداشم که بدون خداحافظی رفت تو اتاقش
ارش از مشهد

شما نیز می توانید سوتی های خود را بفرستید تا با نام خودتان منتشر شوند، برای ارسال سوتی اینجا کلیک کنید !


 دعای عشق بخوان

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



درباره وبلاگ


بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)* صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللهم صل علی ، علی بن موسي الرضا مرتضي الامام التقي النقي و حجتك علی من فوق الارض ومن تحت الثري الصديق الشهيد صلاه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كأفضل ماصليت علي احد من اوليائک پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند : رئیس آبی ها Blues Boss
آخرین مطالب