با مهدی رحمتی از ۱/۱/۱۳۶۲ تا ۱/۱/۱۳۹۲+ عکس بخش اول
سوی دیار عاشقان♥

سید مهدی رحمتی از روزهای خوش و تلخ فوتبالش می گوید از عکس هایی که خاطرات فوتبالی اش را ساخته اند.این یک مجموعه بی نظیر است از مهدی رحمتی از عکس هایی که هیچ وقت ندیده اید. با او آلبوم خاطراتش را ورق زده ایم از روز تولد تا عید امسال.

1. این عکس که یادم نمی آید کی بوده. از آن موقع که چیزی یادم نیست. فکر کنم هنوز یک ماهم هم نشده بود. ان موقع سال 62 بوده فکر کنم فروردین 1362! نه شوخی کردم آن موقع سال 61 بوده قبل اینکه شناسنامه ام را کوچک کنم! آن موقع هنوز صغر سن نداشتم.

2. این خانه پدر بزرگم در اسکو است. این پسر عموها و دختر عموهایم هستند ، این فکر کنم علی پسرم باشد که خیلی شبیه منه! خدا بیامرزه پدربزرگم را باغدار بود. ما تهران بودیم ولی برای تعطیلات عید بود که رفتیم آنجا . رفتیم عید آنجا می بینی که تو عید برایم تولد گرفتند. ما تو خانواده مان ورزشکار نداشتیم. فکر نمی کنم هیچ کس باورش می شده یکی از ما بتواند ورزشکار شود.

3. این خانه پدربزرگ مادری ام است در نازی آباد. این هم علی نیست، خودم هستم. راستش هنوز به سنی نرسیده بودم که یادم باشد انجا چه کار می کردم ولی از 5 سالگی به بعد هر سئوالی بپرسی جوابش را می دهم. آن موقع هم سنم واقعی واقعی بوده. خیالت جمع!
4. علی خیلی شبیه منه . خیلی هم رفتارش شبیه خودمه . هم کم حوصلگی اش ، هم نوع حرف زدنش. اصلا کلا همه کارهایش. الان وقتی علی را می بینم یاد خودم می افتم. واقعا رفتارهای مان خیلی به هم نزدیک است. من هم بچگی ام همین قدر شیطون بودم.
5. این سال اول ابتدایی است ، در گروه سرود و تئاتر مدرسه.این هم من هستم. در گروه سرود همه می خواندند ولی من تک خوان گروه سرود بودم ! البته به خوبی آرش برهانی نمی خواندم. صدایم به خوبی آرش نبود.آرش یه دونست. همین یک دونه ، کلا!
6. این هم من و بابام در اولین سفر به شیراز . یادش به خیر بابا چه خوش تیپ بوده و جوان. او الان دیگر شیراز زندگی می کند.
7. اینجا 6 سالم بوده بابام یک دوست هندی داشت ، با آنها می رفتیم اسکی . این هم باید پیست دیزین باشد.
8. این اولین باری است که رفتم روی زمین چمن و اولین باری که لباس فوتبال تنم کردم. آن سال ها هافبک راست و فوروارد بازی می کردم. بعد نمی دانم چطور دروازه بان شدم. اینجا استادیوم شهید قیانوری است. 
....
9. ....( یک عکس ویژه از مهدی رحمتی در تونل ورزشگاه آزادی.  مهدی درباره این عکس حرف هم می زند. درباره 8 سالگی و دوستی پدرش با دروازه بانی سرشناس. البته می خواهد این عکس منتشر نشود.)
10. این هم بهترین وقت زندگی آدم است. وقتی که می خوابی و به هیچ چیز فکر نمی کنی. آن وقت ها خیلی خوب می خوابیدیم اما الان دیگر کمتر چنین فرصت هایی پیش می آید.
11. اولین سفر به اصفهان با اردوی مدرسه. راهنمایی می رفتم . از طرف مدرسه برده بودندمان اصفهان و این هم عکس یادگاری است کنار زاینده رود. آن وقت ها آب هم داشت! ببین چه خوش تیپ هم بودم در 12 سالگی.
12. اینجا تیم محله است در نازی آباد. این مرتضی اسدی است و محمد اسماعیلی است و چند تا دیگر از دوستان. تیم محل مان است دیگر. خلاصه هر جا کاپی بود ، تیغی ، کاپی می رفتیم و کار را در می آوردیم. باخت تو کارمان نبود. اینجا هم اول شدیم!
13. سعید لطفی ، رامین محرم نژاد ، ایمان پروا ، جواد آشتیانی، پسر چه تیمی ! راضی باش آن موقع هم گلر ذخیره نداشتم همین خودم یک دانه بودم. من از اولش هم همین جوری بودم. مهدی امیر آبادی هم نگاه کن. من نمی دانم این دماغ چه مشکلی داشت که رفت عملش کرد!
14. خدا وکیلی بدن را ببین جوان بودم چه می کردم! این باید برای تمرین های تیم قطبی باشد. من سپک تاکرا را از زمان فجرسپاسی در تمرینات انجام می دادم. آنجا با حسین آشنا و علی علیزاده کری داشتیم. کلا پرش های خوبی دارم با قد کوتاهی که دارم خوب می پرم . پارسال سر سپک تاکرا کمرم آسیب دید و بعد از آن دیگر بازی نکردم.
15. آی باختیم اینجا. من تو این بازی چه گلی را خراب کردم. این بازی های گوانگژو است. ما خوب شروع کردیم ولی پایانش خیلی خوب نبود. من وقتی شاغلام برای این بازی ها زنگ زد نتوانستم به او نه بگویم با اینکه خیلی فشار بازی ها زیاد بود اما نتوانستم نه بگویم. او حق پدری به گردن من دارد.
16. نمی دانم چرا هر جایی دعوا می شود من هم هستم! از تمرین تیم ملی رفتم سر تمرین استقلال ، دیدم دارند دعوا می کنند. مجبور شدم بروم جدای شان کنم. سنگ را نگاه کن توی دست شان .
17. این هم که حنیفه. ماشالله ، عاشقشم. الان غصه ام گرفته چطور برم اردو وقتی نیست. اینجا دارم به امیر خان می گم ، امیر خان از حنیف به دل نگیر . دارم او را قانع می کنم که هرچی به حنیف بگی فرقی نداره. یعنی انگار هم سن علی منه. به هیکلش نگاه نکنین خیلی بچه ساده و بی ریایی هستش و چوب همین سادگی اش رو هم می خوره! البته مطمئنم که امیر خان هم بزودی اجازه می دهد که او به تیم برگرده. چون او هم حنیف را خیلی دوست داره. برای همین از دستش ناراحت شده.
18. این هم که آقای کروش هستن. مربی من بودند در تیم ملی . من هم که گلر سابق تیم ملی هستم سید مهدی رحمتی! برایش در راه صعود به جام جهانی آرزوی موفقیت می کنم و همان طور که قبلا هم گفتم اگر دعوت شوم همیشه در خدمت تیم ملی کشوم خواهم بود . مثل یک سرباز.
19. این باید زمان امیر قلعه نویی در تیم ملی باشد. بعد از این بازی رفتیم برای جام ملتهای 2007. من تو این تیم فیکس بودم ، بعد از اینکه در مکزیک 4 گل خوردم ذخیره شدم و فرصتی بدست نیاوردم.
20. این هم که احمد آقا عقاب آسیا. در هر رشته ای یکسری اسطوره وجود دارند. فکر می کنم من هم با این قد و این دست های کوچک خیلی برایم سخت باشد که تا این حد برسم ولی احمد آقا از نظر هیکل و استایل واقعا مناسب گلری بود. و از نظر دروازه بانی و اعتماد به نفس یک دونه بود. البته مردم با احمد آقا و آن نسل خاطرات خوبی دارند. شاید من هم اگ دوران فوتبالم در آن سال ها می گذشت ، می توانستم برای مردم خاطرات خوب بسازم.


 دعای عشق بخوان

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



درباره وبلاگ


بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)* صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللهم صل علی ، علی بن موسي الرضا مرتضي الامام التقي النقي و حجتك علی من فوق الارض ومن تحت الثري الصديق الشهيد صلاه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كأفضل ماصليت علي احد من اوليائک پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند : رئیس آبی ها Blues Boss
آخرین مطالب